دیانادیانا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

دیانا عسل مامان

سالگرد عقد مامان و بابا

1392/6/26 8:34
نویسنده : مامان
975 بازدید
اشتراک گذاری

 

  

روز میلاد امام رضا(ع)من و بابایی به عقدهمدیگه در اومدیم 

من هم مثل بقیه دخترا خیلی استرس داشتم خب یک شروع تازه بود یک بخش از زندگی

داشت شروع میشد

ترس و نگرانی وجود داره و به نظر من طبیعی هم هست

هیچ وقت اون لحظه ها رو از یاد نمی برم ...

 

بابایی یک سرویس طلا برام خرید نیشخندماچ و به مناسبت این روز قشنگ به من هدیه دادخجالتقلب

 

 

 

واسه بابایی ماچماچماچماچماچ

قلبقلبقلبخجالتخجالتخجالت

خجالتخجالت قلبقلبقلبقلب

 

 

با نام رضا به ســـینه ها گل بزنید ، با اشک به بارگاه او پل بزنید،

 

 

فرمود که هر زمان گرفتار شدید، بردامن ما دست توسل بزنید . . .

 

 

 

زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟

 

 

بی پناهم، خسته ام،تنهابدادم میرسی ؟

 

 

گر چه آهونیستم اماپراز دلتنگی ام

 

 

ضامن چشمان آهوهابه دادم میرسی ؟

 

 

ازکبوترهاکه میپرسم نشانم میدهند

 

 

گنبدو گلدسته هایت رابه دادم میرسی ؟

 

 

من دخیل التماس رابه چشمت بسته ام

 

 

هشتمین دردانه زهرابه دادم میرسی ؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

ماهرخ
26 شهریور 92 12:33
سالگرد عقدتان مباک باشه .


سلام عزیزم ممنون
عید شما هم مبارک باشه
مامان موژان جون
26 شهریور 92 12:51
عزیزم سالگرد ازدواجتون مبارک
دست همسری هم درد نکنه بابت سرویس طلا[
مرسی عزیزم
عید شما مبارک
مامان بابای الیسا
30 شهریور 92 10:20
عزیزم ساگرد عقدتون مبارک امیدوارم همیشه در کنار هم شادو سلامت و خوشبخت باشید و چه روز قشنگی...


سلام عزیزم خیلی ممنون
ایشالله جمع سه نفره شما هم همیشه گرم باشه
مامان حنانه زهرا
10 مهر 92 18:43
مبارک مبارک مبارکه ایشالله


ممنون عزیزممممممم