توپ
چند روز پیش دیانا صدا میزد مامان بیا کمک ام
وقتی رفتم دیدم داره از اتاقش بیرون میادبا 4 تا توپ
راه که میرفت خیلی اروم قدم بر میداشت که اون توپه بین پاهاش نیفته زمین
گفت مامان جونم میای باهم دیگه توپ بازی کنیم ؟ گفت باشه عزیزم فقط
اروم پرت کن که چیزی نشکنه
بعد از بازی کردن من رفتم چایی دم کنم نزدیک اومدن بابایی بود
دیدم توپ ها رو به ترتیب کنار هم گذاشته به من گفت از توپای من عکس بگیر
ببین چه خوب و ساکت نشستن به ترتیب بزرگ به کوچیک کذاشته بود کنار
هم
فدای دختر نازم بشممممممممممممممم
این عروسک خوشکل رو بیتا و کیمای عزیز واسه دیانا خریدن
دیانا عاشق رفتن خونه عمه هست همیشه وقتی ازش سوال کنم دوست
داری بریم کجا ؟ میگه خونه بیتا کیمیا
بــــــــــــــــــــــــــــــوس واسه بیتا و کیمیا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی