دیان
خیلی اهنگ کامران و هومن رو دوست داره کامل حفظ کرده و باهاشون می خونه چقدرم با احساس می خونه کجایی که داره بی تو نفسم می گیره تو رو میخوام کنارم بی تو اروم ندارم نمیتونه جاتو کسی تو دلم بگیره فقط تو رو میخوام من بی تو اروم ندارم بی تو زندگی محاله بی تو یک روز یک ساله دلم برات چه تنگه دنیا با تو قشنگه ... دیانا می گه : کجایی که بی تو بفسم می جیره ...
نویسنده :
مامان
13:31
من اوووووووووومدم
سلااااااااااااااااااااااااااااااام عزیز دل مامان وااااااااااااای که چه خانومی شده دیانم چند وقت بود رمز وبتو یادم رفته بود امروز یااااااااااااااااادم اومد ببخشد یک مدت نبودم اینم عکس ارگوشی ( خرگوشی) دیان: مامان پا منو اخوره ارگوشی هااااااااا ...
نویسنده :
مامان
13:17
بدون عنوان
سلام دخترم ببخش این مدت نبودم میدونی که مامان خیلللللللللللللللللللی دوست داره چند تا عکس میزارم این دوتا عکس اخرین عکس گرفته شده از دیانا هست توسط بابایی دیشب فدای این نگاه کردنت ...... ...
نویسنده :
مامان
12:54
ماه محرم
تولد مامان
امشب تولد من بود من و بابا با هم رفتیم بیرون خیلی وقت بود دو نفری شام بیرون نرفته بودیم .به خاطر همین خیلی خوش گذشت اول برای دختر نازمون یک اسباب بازی خریدیم اخه تو زندگی از همه چیز برا مامان و بابا مهم تره بهترین هدیه ای هست که خدا به ما داده. همیشه دوست داشتم بزرگ شم ولی الان دیگه دوست ندارم چون به چیزایی که می خواستم رسیدم خلاصه شب خوبی را با بابایی گذروندیم ...
نویسنده :
مامان
0:31
دختر گلم
سلام عسلم خوبی ! ببخش مامانی خیلی وقته سر به وبلاگت نزدم ! دخترم دیگه خانوم شده الان 1سال و 4 ماهت شده کلماتی که می گی مامان- مامانی - بابایی - بابای- اله (خاله) - نه (بله) - اوجاس (کجاس) اف (رفت) اییا (بیا) عم (عمه) عمو- ا گه کسی اذیتت کنه بهش میگی بد بد بد وقتی میخوای جلب توجه کنی میخوری زمین تا بگم الهی بمیرم بامانی 14تا دندون در اوردی که به خاطر 4 تا اخری خیلی اذیت شدی تو این مدت 2 بار مریض شدی و خیلی دیر حالت خوب شد هوا خیلی سرد شده باید بیشتر مراقب دختر گلم باشم ولی به خاطر بیماری که داشتی بدنت خیلی ضعیف شده . اینم چند تا شکلک از کیتی که خیلی دوستش داری ! ...
نویسنده :
مامان
19:52
تولد عسلم
دختر گلم تولد یکساله گیتو یکم زودتر گرفتیم اخه عمو اینا اومده بودند اصفهان و چون می خواستم مریم و متین هم باشند 13روز زودتر گرفتیم روز یکشنبه قرار شد چهارشنبه تولد بگیریم خیلی عجله ای شد نتونستم لباس مناسب برات تهیه کنم و تزئین جالبی انجام بدم ولی خدا را شکر خوب برگزار شد . سال دیگه جبران میکنم عزیزم اینم واسه دیانا جون اصلا حوصله عکس گرفتن و شمع فوت کردنو نداشتی دلت می خواست بری با بچه ها بازی کنی وقتی داشتیم ازت عکس می گرفتیم بغله عمه خوابت برد مامان به قربونت ١٢٠ ساله بشی ع...
نویسنده :
مامان
0:07
موز خوردن و راه افتادن دیانا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خانومی به موز علاقه زیادی داشتی و برای راه رفتن شدید تنبل !!!! منم از عشق به موز خوردن دخملم استفاده کردم و به دنبال موز کشوندمش مثل حسن کچل و شماهم تاتی تای کردی و چند قدمی راه اومدی و این شروع راه رفتن شما شد. اینم عکسهای موز خورد اون روز وایییییییییییی اونجا چه خبره !؟؟؟ ...
نویسنده :
مامان
0:05