دیانا عسل مامان

امروز خورشید درخشان‌تر است و آسمان آبی‌تر نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد و پرنده آواز  جدید می‌سراید امروز بهاری دیگر است در روز تولد مهربان‌ترین در میلاد کسی که  چشمانم با  حضورش بارانی است امروز را شادتر خواهم بود و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد تمامی گلها و سبزه‌ها در میهمانی ما خواهند سرود ای مهربان‌ترین روزهای زندگی هر روز گوارا باد میلادت مبارک ...

  دخترم ـ ای همه هستی من ! تو چراغی، تو چراغ همه شبهای منی به ره باد مرو تو گلی، دسته گل صد رنگی پیش گلچین منشین تو یكی گوهر تابنده بی مانندی خویش را خوار مبین       ...

یــآدت هست مـــآدر؟ اســـم قاشق رآ گــذآشتی قــطآر، هــوآپیما، كشتی؛ تآ یك لقــمه بیـــشتر بــخــورم یــآدت هست؟ شـــدی خلـــبآن، مـــلوآن، لـــوكـــومــوتــیوران؛ می گفتی بخور تآ بــزرگ بشـــی آقآ شیره بشی خآنوم طلآ بشی و مـــن عـــآدت كردم كه هـــر چیـــزی رآ بــدون اینــكه دوســت داشـــته بآشــم قورت بدهم...           ...

دیشب بابا داشت tv تماشا میکرد وسط فیلم چن بار قطع وصل شد بابا یکم عصبی شد دیانا برگشته به بابا میگه خودتو کنترل کن عزیزم بابا من چن روز پش سر سفره بودیم من گفتم غذا خوشمزه شده نه ؟ دیانا: بله حق با شماس  من:   فدای تو بشمممممممممممممممممم عزیزمی     ...

          کفیف= کثیف سَردا=فردا دُجا بریم = کجا بریم خامد = حامد ...

  دوچرخه دیانا خیلی دوسش داره یک هدیه اس از طرف بابا مجید                 ...

          امروز بهش خندیدم خیلی جدی بهم میگه شما حق ندارید به من بخندید     قربووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونت برم             ...