بدون عنوان
عروسک مامان خوابه رفتم بیدارش کنم گفت یکم دیگه بخوابم زودی پا میشم منظورش از زود ساعت 11:30 12 هست بعضی وقتا یک حرفایی میزنه که نه میشه بهش خندید نه دعوا کرد با مامان جون رفته بودیم خرید ولی خاله به خاطر سارینا داخل ماشین موند داخل مغازه که بودیم یک خانوم تپل و مپل به قول دیانا زیااااااااااااااد تپل اونجا بود دیانا همش هواسش به خانومه بود و زیر نظرش داشت وقتی اومدیم سوار ماشین شدیم به خاله میگه واااااای خاله یک خانومه مگازه (مغازه) بود بس (مثل) اون تپله هست تو بره ناقلا بس اون بود وقتی اینو گفت همه زدیم زیر خنده خیلی براش عجیب و بود خیلی هم با مزه گفت فدات...
نویسنده :
مامان
9:56